اقتصاد زنان، نقشی ملی یا شخصی
دیوار پرس: نقش اقتصادی، جز نقش حقوقی و فردی نقشی فراتر به خود گرفته و نهتنها نقشی اجتماعی بلکه از آن به عنوان نقشی ملی و گاها فراملیتی و بینالمللی تعبیر میگردد.
امروزه حذف زنان از عرصه فعالیت اقتصادی به معنای حذف توان اقتصادی یک جامعه و کاهش قدرت اقتصادی آن جامعه است. زنان نیمی از جمعیت فعال هر جامعهای هستند و بدون آنان یعنی تولید ناخالص داخلی نصف شده!
به عنوان نیمی از منابع انسانی، زنان نه فقط موضوع و هدف هر نوع توسعهای به شمار میروند بلکه عامل پیشبرد اهداف مهم آن هستند و به کار گرفتن صحیح و مطلوب آنان نه فقط نیل به اهداف توسعه را آسانتر میکند، بلکه از نظر تحقق هدفها، توزیع عادلانهتر درآمدها و در افزایش رفاه و سطح زندگی خانوادهها تأثیرات مثبتی ایجاد خواهد کرد. البته بدون دستیابی به مهارتها، دانشها و تکنولوژیهای لازم و استفاده بهینه از آنها، پیشرفت اقتصادی و توسعه امکانپذیر نیست.
الزام به مشارکت زنان در عرصههای اقتصادی و اجتماعی برای رسیدن به اهداف اقتصادی – اجتماعی در همه جوامع بشری همواره مطرح بوده است، لکن هنوز در جوامع عقب نگه داشته شده و در حال توسعه، امکان بروز فرصتهای برابر به زنان داده نشده و در کشورهای پیشرفته نیز زنان مورد بیتوجهیها، اهانتهای غیرمستقیم و نهایتاً سوءاستفادههای اخلاقی قرا میگیرند.
کشور ما جزء کشورهای در حال توسعه قلمداد میشود که حدود ۵۰ درصد جمعیت آن را زنان تشکیل میدهند. فعالیتهای زنان چه در امور خانه و چه در مشاغل اداری بر کسی پوشیده نیست، لکن به دلیل عدم آگاهی و شناخت کافی در این زمینه بها و ارزش کافی به کار زنان داده نمیشود و خصوصاً در مورد کارهای تولیدی و اقتصادی، کار زنان نادیده گرفته میشود. البته با مطالعه و تعمق بیشتر پی خواهیم برد که زنان همپای مردان در طول تاریخ به طور مستقیم یا غیرمستقیم در درآمد خانواده و درآمد ملی مشارکت داشتهاند.
نادیده انگاشتن کار و فعالیت اقتصادی زنان، یعنی کنار زدن نیمی از جمعیت فعال در اقتصاد از عرصه کار و فعالیت، بدون توجه به این اصل مهم که رسیدن به سازندگی و شکوفا کردن اقتصادی بدون آنان امکانپذیر نیست.
با توسعه اقتصادی و مکانیزه شدن تولید، قدرت فیزیکی و جسمانی در بسیاری از کارها دیگر عامل تعیین کننده نمیباشد. برعکس، در بسیاری از جوامع زنان سهم بسزایی در رشد اقتصادی معجزهآسای کشورهایشان داشتهاند به گونهای که از دیدگاه مدرن و در اقتصادهای نوین، این جنسیت نیست که تعیین کننده شایستهسالاری مرد و زن است بلکه مشارکت هر فرد – بدون عامل جنسیت – ملاک قرار میگیرد.
زنان امکانات و تواناییهایی دارند که میتوانند در زمینههای مختلف اقتصادی حضور و مشارکت فعال داشته باشند. استعداد بسیار در بانوان ایرانی، اشتیاق و علاقهمندی زنان ایرانی جهت مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، ایجاد زمینه و شرایط مناسب فردی برای زنان مانند شجاعت در اعلام نظرها و تصمیمگیریها، وجود نظر مساعد مسئولان مبنی بر گسترش میزان مشارکت زنان، امکان دستیابی به مسئولیتهای مهم جامعه توسط بانوان و… مواردی است که شرایط حضور زنان را در عرصههای مختلف تسهیل میکند.
امروز زنان ما تولیدکننده ثروت هستند و تربیت و آموزش درست فرزندان؛ خود یک تولید ثروت به شمار میرود و نیاز است که نگرشها نسبت به تولید ثروت تغییر یابد.
زنان اساسیترین فاکتور پایداری نظام اقتصادی هستند که باید درست هدایت شوند چرا که مادر میتواند به فرزندانش خودباوری و همسر خود را حمایت نماید و این روند صحیح به توسعه و موفقیت میرسد.
آنچه که نیاز امروز بانوان جامعه ماست افزایش دانش ملی و بینالمللی است و با آگاهی و علم میتوان پیشرفت کرد و به توسعه دست یافت.
توسعه پایدار بدون مشارکت فعال زنان ممکن نیست.
عدم بهرهوری از نیروی بالقوه زنان در زمینههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دستیابی به توسعه را ناممکن میکند. زنان در کشور ما از نظر شاخصهای بهداشتی و آموزشی در شرایطی به مراتب بهتر از اکثر کشورهای منطقه قرار دارند، اما از نظر حضور در بازار کار و سهم درآمدی، در میان کشورهای در حال توسعه رتبه پایینی را کسب مینمایند. با نگاهی به اجتماع، قوانین، سنت و عرف اجتماعی متوجه میشویم که نگرش موجود، مرد را نانآور خانه قبول دارد و بر پایه همین نگرش مشارکت و فعالیت اقتصادی بانوان لازم و ضروری به شمار نمیآید. در حالی که با توجه به بالا رفتن سطح سواد دختران و افزایش میزان سهم قبولشدگان دختر در دانشگاهها و همچنین افزایش میانگین سن ازدواج و کاهش قدرت خرید سرپرست خانوار، افزایش سریع نرخ مشارکت زنان در سالهای آتی مسلم است و باید برای ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، با توجه به سطح سواد و مهارت آنها برنامهریزی شود، بنابراین برنامهریزان همیشه باید در نظر داشته باشند که در ارتقای شرایط اجتماعی، زنان شهروندان درجه دو یا ضعیف نیستند، بلکه برای رسیدن به شرایط ایدهآل اجتماعی، لازم است بر نقش زنان به عنوان فعال اقتصادی تأکید شود، زیرا عدمبهرهوری از نیروی بالقوه زنان در زمینههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دستیابی به توسعه پایدار را غیرممکن میکند.
براساس بررسیهای انجام شده در خصوص نقش زنان در پیشبرد اهداف اقتصاد مقاومتی نتایج قابل توجهی به دست آمده است. نتایج نشان دهنده آن است که زنان با توجه به «مشاغل خانگی»، «پرداختن به امور خانه و بچه داری»، «اصلاح الگو مصرف»، «مدیریت اقتصادی خانواده»، «آموزش و فرهنگ سازی در میان خانواده و آشنایان» و «انجام مشاغل بیرون از خانه» نقش بسزایی در رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی ایفا میکنند.
اگر جامعه میخواهد توسعه پیدا کند، بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست. اما توسعه تنها به معنای توسعه اقتصادی نیست و جنبه های اجتماعی و فرهنگی نیز دارد. بنابر این باید از یک طرف نگاه ما به توسعه همه جانبه باشد و از سوی دیگر مشارکت اقتصادی زنان را نیز همه جانبه ببینیم. باید در همه زمینهها موقعیت برای این مشارکت فراهم شود. از جمله اینکه باید به فرهنگسازی و آمادگی ذهنی و فکری جامعه برای همراهی بیشتر با زنان اهمیت زیادی داده شود. در اینباره خانوادهها و به ویژه مردان باید در مواردی مانند نقش خانهداری و مادری که به نوعی فرزندپروری است بخشی از بار سنگین مسئولیت را از دوش زنان بردارند. همکاری خانوادهها در این دو مورد میتواند انرژی لازم جهت مشارکت اقتصادی را برای زنان فراهم سازد. نمی توان از زنان انتظار داشت که همزمان سه نقش یاد شده را تمام و کمال ایفا کنند و به فعالیت اقتصادی نیز بپردازند.
در کنار این موارد نباید موقعیت حساس زنان سرپرست خانوار و یا زنان معلول را از نظر دور داشت. همچنین زنان روستایی از شرایطی کاملاً متفاوت چه از نظر فرهنگی و چه از جهت اقتصادی برخوردار هستند. توانمندسازی این دست از زنان نیازمند برنامههای جداگانه است. برای مثال بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. آنها علاوه بر مادری و خانه داری، نانآور خانه هم هستند. فشار روحی و جسمی بر این زنان مضاعف است. جامعه و مسئولین در قبال آنها مسئولیت ویژهای دارند.
بدین ترتیب مشارکت اقتصادی زنان را باید در متن فرهنگی و سیاسی و قانونی جامعه مورد بررسی قرار داد. این پدیده دارای ظاهری اقتصادی است اما ریشه در فرهنگ کشور دارد. مشارکت اقتصادی زنان همچون تصویر یا نیمرخی است که باید به مرور فرهنگسازی عمیقی یابد که هرچقدر این مهم درست انجام پذیرد شاهد نتایج بهتر فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی خواهیم بود.